ويژگي های قلدرها و افراد زورگو
قلدرها و افراد زورگو، زورگویی در محل کار
ويژگي هاي قلدرها و افراد زورگو
مرداني كه قلدري مي كنند گرايش دارند به اينكه از نظر فيزيكي بزرگتر از همسالان شان باشند و داراي سرشتي پرخاشگرانه باشند . اما قلدرها براساس ظاهرشان طبقه بندي نميشوند، بلكه آنها براساس اعمالشان طبقه بندي مي شوند. قلدرها در همة اشكال، اندازه ها، سنين و مليت ها وجود دارند و همچنين ممكن است ثروتمند، فقير، تحصيل كرده، بي سواد، مذكر و يا مونث باشند. ممكن است قلدرها عزت نفس بالايي نداشته باشند ولي آنها رضايت شخصي خود را از طريق تحميل آسيب و صدمه زدن به ديگران به دست مي آورند غالباً آنها نسبت به ديگران همدلي ندارند و نياز نيرومندي به سلطه گري بر همسالان خود دارند. چندين طبقه بندي مختلف از "قلدر ويژه مدرسه"براساس نظر كالوروسا (2003) وجود دارد، كه شامل قلدر مطمئن، قلدر اجتماعي، قلدر بيش فعال، قلدر قلدري شده، شاخه اي از قلدرها و گروهي از قلدرها مي باشند. در هريك از اين موارد، رفتارهاي قلدرانه عدم تعادل نيرومندي ايجاد مي كنند، آن چنان كه براي قربانيان مشكل و حتي امكان ناپذير است كه از خود دفاع نمايند . قلدري مي تواند علامت هشدار دهنده اي باشد كه نشانگر مشكلات رواني شديدتر مانند؛ افسردگي، اختلال سلوك و اضطراب باشد . رفتارهاي قلدرانه مي توانند بعنوان نشانه مشكلات روان شناختي يا عاطفي باشد كه فعلاً قادر به شناسايي شدن نيستند. قلدري بعنوان رفتاري كه به شخص ديگر صدمه يا آسيب وارد مي كند بنظر مي رسد يادآورمهمي براي ديگر رفتارهايي كه با خشونت مرتبط هستند،باشند.
قلدرها با لذتهايي از قبيل: قدرت طلبي، موقعيت طلبي و شهرت طلبي، انتقام خواهي براي احساس آسيب و بي مسئوليت بودن نسبت به ديگران در ارتباط هستند. تحقيقي در آلمان نشان داد كه به لحاظ فيزيولوژيكي قلدرها داراي ضربان قلب پايين تري به نسبت همسالان خود بودند. اين ضربان پائين با رفتار ضداجتماعي در نوجوانان در ارتباط بود،به اين دليل كه آنها كمتر احتمال داشت كه به آساني وحشت زده شوند. قلدرها همچنين سازگاري اجتماعي- رواني بسيار ضعيفي در موقعيت هاي مختلف نسبت به آنهايي كه در قلدري مشاركت ندارند از خود نشان مي دهند . به منظور ايجاد يك رويارويي كه در آن فرد قلدر قادر به كنترل ديگران شود، رفتارهاي قلدرانه معمولاً نظام دار و برنامه ريزي شده هستند، قلدر با احتياط محل و قرباني را انتخاب مي كند. بطور معمول، قلدرها به منظور ضرب شست نشان دادن با عدم تعادل قدرتشان تا آنجا كه ديگران را كنترل و بر آنها سلطه گري نمايند،مكاني را انتخاب مي كنند كه آنها تماشاگراني داشته باشند . از اين رو قلدري رفتاري وابسته به موقعيت و فرصت است . قلدرها اعمال خود را با اعمال كردن خشونت تكميل مي نمايند تا احساس تعلق به همسالان را بيمه نمايند كه اين به منظور فراهم نمودن حس امنيت در جامعه شان و فراهم كردن شيوة حمايت از خود در مقابل ديگران مي باشد. در حالي كه كودك قلدر احساس هيجان، قدرتمندبودن، يا حتي مسرور بودن در طي تجربة قلدري دارد، فرد قرباني معمولاً احساس ترس، تحقير و خجالت دارد. قربانيان و قلدرها در نشان دادن ويژگي هاي خاصي به همسالان شان مانند هم هستند، آنها اين كار را از طريق ايما و اشاره، زبان بدن، رفتارها و نشانه ها و زبان كلامي انجام مي دهند با اين وجود ويژگي هاي آنها نقطة مقابل هم مي باشند .
بررسي هاي طولي نشان داد كه گرايش به قلدري در مدرسه به طور معناداري رفتار خشن و ضداجتماعي بعدي را پيش بيني مي كند .