شخصیت قاطع

در اینجا ویژگی های یک فرد قاطع بیان شده است. فرد مثبت و قاطع دارای چهار صفت مشخصه است: در ابراز وجود آزاد است و آن را با گفتار و اعمال انجام می دهد. این من هستم " این است آنچه احساس می کنم، فکر می کنم، و می خواهم". - فرد قاطع با تمام مردم در کلیه سطوح ارتباط برقرار می کند- با افراد غریبه، دوستان، و خانواده. این ارتباط همیشه صریح، مستقیم، صادقانه، و مناسب است. - نسبت به زندگی روش فعالانه ای دارد. او دنبال آن چیزی که می خواهد می رود. بر خلاف شخص منفعل که در انتظار اتفاقات می نشیند او اتفاقات را می سازد. - او به طریقی که شایسته می داند عمل می کند. آگاه است که همیشه نمی تواند برنده باشد و محدودیت خود را قبول می کند. به هر حال همیشه حداکثر سعی خود را می کند که ببرد، نبازد یا مساوی کند. او عزت نفس خود را حفظ می کند.

شخصیت قاطع

در اینجا ویژگی های یک فرد قاطع بیان شده است. فرد مثبت و قاطع دارای چهار صفت مشخصه است:

-در ابراز وجود آزاد است و آن را با گفتار و اعمال انجام می دهد. این من هستم " این است آنچه احساس می کنم، فکر می کنم، و می خواهم".

-فرد قاطع با تمام مردم در کلیه سطوح ارتباط برقرار می کند- با افراد غریبه، دوستان، و خانواده. این ارتباط همیشه صریح، مستقیم، صادقانه، و مناسب است.

-نسبت به زندگی روش فعالانه ای دارد. او دنبال آن چیزی که می خواهد می رود. بر خلاف شخص منفعل که در انتظار اتفاقات می نشیند او اتفاقات را می سازد.

-او به طریقی که شایسته می داند عمل می کند. آگاه است که همیشه نمی تواند برنده باشد و محدودیت خود را قبول می کند. به هر حال همیشه حداکثر سعی خود را می کند که ببرد، نبازد یا مساوی کند. او عزت نفس خود را حفظ می کند.

به علت یک سلسله عوامل محیطی و شرطی، قاطعیت یک مشکل همگانی شده است. بسیاری از اولیا، معلمان، و مسئولین به طور غیر عمد باعث پرورش افراد ترسو شده اند.

بسیاری از پدرها و مادرها هر وقت کودکان آنها خواسته اند برای احراز حق خود ابراز وجود کنند با آنها مخالفت کرده اند. معلمان به شاگردان مطیع پاداش می دهند و با آنهایی که مخالف روش های آموزشی ایشانند مخالفت می کنند. خیلی از کارمندان در اوایل خدمت خود یاد می گیرندکه اگر بخواهند حرفشان را بزنند از ترقی و اضافه حقوق خبری نخواهد بود و ممکن است کارشان را نیز از دست بدهند. روش آموخته شده در محل کار به خانه و زندگی اجتماعی نیز سرایت کرده است.

شما در مقابل بعضی از ترس ها شرطی می شوید. این ها ممکن است ترس های اجتماعی مانند ترس از طرد شدن و دوست داشته نشدن یا ترس های درونی مانند اضطراب، ابراز خشم، یا احساس محبت باشد. موقعی که از برخی از موقعیت ها می ترسید از برخورد با شرایطی که باعث ایجاد آن وضع می شود دوری می کنید، به این خاطر خود را از رفتار مثبت و ئقطعی نهی می کنید. به طور مثال دختری که در شانزده سالگی گرفتار جوش صورت می شود، در مجالس مهمانی مورد توجه واقع نمی شود. در هفده سالگی صورتش خوب می شود و به کالج می رود، ولی ناراحتی مورد توجه واقع نشدن در تمام زندگی با او می ماند. او از مردم دوری می کند چون شرطی شده است.

اکثر افراد قاطعیت را با تجاوز اشتباه می گیرند و می گویند تجاوز بد است. آنها بین محبوب بودن و مورد احترام قرار گرفتن فرق نمی گذارند. آنها اختلاف اساسی بین خودخواهی به مفهوم بد کلمه و خودخواهی به معنی خوب را نمی دانند.

بعضی از افراد فاقد قاطعیت هستند، زیرا مهارت لازم را با تجربه و تمرین به دست نیاورده اند. دیگران بدون داشتن استعداد بیشتر از آنها پیشی می گیرند، ولی آنها سال ها در همان شغل می مانند چون روش ترفیع گرفتن را یاد نگرفته اند. عده ای نمی توانند در مقابل توهین یا تحقیر ایستادگی کنند، چون از شیوه مقابله با تحقیر بی اطلاعند. عده ای نیز با تقاضایی مقاومت می کنند و پاسخ آری می دهند که مایل به انجام آنها نیستند، چون آنها هیچوقت هنر نه گفتن را یاد نگرفته اند.

در آموزش قاطعیت، درمانگر برای کمک به بیمار در شناسایی رفتار اشتباهش و اینکه چگونه آن را تغییر دهد مانند یک معلم عمل می کند.

آموزش قاطعیت با اهمیت ندادن زیاد به ضمیر ناخودآگاه روی دو عامل تأکید می کند:

1.شناسایی رفتارهای مورد نظر که نیاز به تغییر دارد، چه ترس از نزدیکی با افراد باشد چه عدم مهارت مورد نیاز شغلی و اجتماعی.

2.برنامه ریزی یک برنامه سیستماتیک با بیمار برای رسیدن به هدفهایی که او در زندگی تعقیب می کند.

برای یادگیری رفتار قاطعیت و فراموش کردن رفتارهای منفعلانه می توانید از مشاور کمک بگیرید.